کشته شدن
از آنجایی که یزید با علیاکبر نسبت خویشاوندی داشت به او امان داد ولی علیاکبر قبول نکرد و در پاسخ گفت «قرابت با رسول خدا با ارزشتر است». علیاکبر در مقابل چشمان پدرش نزدیک به ده مرتبه به میدان نبرد رفت و هر بار نزدیک به دو یا سه نفر را کشت. او در حالی که خسته و تشنه شده بود نزد پدرش بازگشت و در خواست آب کرد، در اینجا برخی میگویند حسین بن علی که خود تشنه بود زبانش را در دهان پسرش گذاشت و برخی دیگر میگویند پدرش به او گفت: «پسرم! ببین دهان من از دهان تو خشکتر است، اندکی پیکار کن که بهزودی از دست جدت رسول خدا سیراب خواهی شد»] سپس او به میدان جنگ بازگشت. زمانی که به میدان برگشت مردی به نام مر بن سعد (به عربی: مُرَّ بن سَعد) یا مره بن منقذ عبدی (به عربی: مُرَّة بن مُنْقِذ عَبدى) از پشت به او ضربهای وارد کرد که باعث شد او از اسب به زمین بیفتد؛ حسین که تا آنهنگام با گریه دیده نمیشد با دیدن سقوط پسرش شروع به گریه کرد. بعد از سقوط او دشمن او را احاطه و بدنش را قطعه قطعه کردند.مرتضی مطهری در اینجا میگوید:
شخصی با نیزه محکمی آنچنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمیتوانست تعادل خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: پدر جان! الآن دارم جد خودم را به چشم دل میبینم و شربت آب مینوشم. اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد و آنها با شمشیر بدنش را تکه تکه کردند.
آرامگاهعلیاکبر پایین پای پدرش حسین بن علی، در کربلا دفن شده است. برخی همین علت را دلیل ششگوشه بودن ضریح میدانند. سر او به همراه دیگر کشتهشدگان سپاه حسین ابتدا به نزد ابن زیاد در کوفه و بعد از آن به نزد یزید در دمشق فرستاده شد و در نهایت طبق عقیده رایج توسط بانو آزرا از قبیله بنیاسد در قبرستان بابالصغیر به خاک سپرده شدند.
سید محسن امین یکی از محققان معاصر نیز بر این باور است که سر علی اکبر همراه با عباس بن علی و حبیب بن مظاهر در قبرستان بابالصغیر دفن شده است.
در مقابل برخی میگویند سر او به همراه دیگر سرهای کشتهشدگان سپاه حسین به کربلا آورده و در کنار بدنشان دفن شدند. این نظر در میان شیعه و سنی شهرت دارد.